محمد جاسمیمحمد جاسمی، تا این لحظه: 18 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
مرسانا مرسانا ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

مثل هیچکس

ماجراهای گوشی های آقا محمد

1392/11/8 11:41
نویسنده : مامان
968 بازدید
اشتراک گذاری

یه مدتی بود که بخاطر کسالتی که داشتم نتونستم بیام وازشیرین کاریهای محمد چیزی ثبت کنم والان تا جایی که بتونم وحضور ذهن داشته باشم  سعی میکنم بنویسم الان که فکرش رو میکنم احساس میکنم حتی جمله هام رو بدون تمرکز مینویسم فقط به صرف اینکه خاطره این روزها به یادگار بمونه پس یه وقت نگید بی سوادم وبلد نیستم بنویسم نیشخند

این گل پسر ما از عید92 تا الان مدام گیر داده بود که گوشیم خیلی ساده هست واصلا ازش استفاده نکرد در صورتی که برای رفتن به آموزشگاه زبان همیشه باید همراهش میبود تا در صورت زودتر تعطیل شدن بهمون زنگ میزد که بریم دنبالش ولی این پسر ما حاضر میشد اونجا معطل بشه ولی گوشیش رو نبره خوب یه جورایی هم راست میگفت خیلی براش تکراری شده بود آخه از پیش دبستانی تا الان نتونسته بود عوضش کنه وواسه همین دلش رو زده بود  ودیگه ازش استفاده نمیکردبابایی هم بر خلاف میل من تصمیم گرفت براش یه گوشی که حداقل امکانات رو داشته باشه براش بگیره ولی بازم این پسر شیطون ما اصلا زیر بار نرفت ویه گوشی گلکسی میخواست چون خیلی هم به عکاسی وفیلمبرداری علاقه داره واسه همین تقریبا سه ماه پیش بابایی تسلیم محمد شد ویک گوشی گلکسی براش خرید وتا چند روز شب وروز کارش شده بود بازی با این گوشی جدید تا جایی که منو مجبور میکرد گاهی استفاده از گوشی رو به علت استفاده بیشتر از حد مجاز محروم کنم ولی خدا رو شکر به مرور استفاده درست رو یاد گرفت و دیگه طرفش زیاد نمیره هر چند اگه خودم هم بودم مطمئنا تا چند روز خیلی برام جذاب بود که باهاش کار کنم ولی استفاده زیاد برای اون توی این سن اصلا صلاح نیست تا اینجای کار که مشکلی نبود مشکل ما از زمانی شروع شد که این پسر دیجیتال ما بعد از سه ماه از این گوشی هم خسته شده وچون عموش گوشیش رو عوض کرده اینم میخواد اونو زیر قیمت بفروشه وبا یه گوشی ایفون عوض کنه که فکر کنم قیمت خرید اصلش تقریبا 2ونیم میلیون باشه  ومن هم باید  هر جور شده اونو متقاعد کنم که دیگه اجازه این کار رو نداره وهر چقدر مخالفت کنه و لج وقهر تاثیری نداره ودیگه این اجازه رو بهش نمیدم وهمون اول هم اشتباه کردم که کوتاه اومدم هرچند همون اول هم پیش بینی میکردم که همچین عواقبی رو داشته باشه ولی پدر وپسرموفق شدن ومن هم چاره ای جز موافقت نداشتم  ،حالا موندم چطوری قانعش کنم که دیگه شدنی نیست .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (32)

پریسا مامان کیان
8 بهمن 92 16:28
سلاااااااااام. خوبین؟ بچه ها هر چی بزرگتر میشن دردسرها و مشکلاتشون بزرگتر و عجیب تر میشه. من همیشه از دیدن بچه های کوچولو که داشتن با موبایل یا تبلت بلوتوث بازی میکردن عصبی میشدم. همش فکر میکردم خیلی براشون زوده. ولی الان کیان رو که میبینم اینقدر به لپ تاپ علاقه نشون میده و دوست داره باهاش کار کنه میگم حتما در آینده خیلی زود تبلت و موبایل اپل و .... ازمون میخواد. چقدر تربیت بچه سخته؟ یه وقتایی خیلی نگران آینده میشم. خیلی..
مامان
پاسخ
شاید باورتون نشه ولی محمد میگه وقتی رفتم کلاس پنجم باید یه ماشین برام بخرین نمیدونم چرا اینقدر توقعشون زیاده ،شاید واقعا زمونه اقتضا میکنه،شایدم ما اشتباه میکنیم
مامان ایمان
8 بهمن 92 19:00
مامان
پاسخ
مامان الناز
9 بهمن 92 0:16
خصوصي عزيزم
مامان
پاسخ
مامان امیرحسین
9 بهمن 92 9:31
عجب دوره زمونه ای شده با بچه های امروزی هرطوری شده ادم رو متقاعد می کنن تا به خواسته هاشون برسن
مامان
پاسخ
واقعا ،یه جور متقاعدمون میکنن که فکر میکنیم درست ترین کارتن دادن به خواسته هاشونه .
مائده
9 بهمن 92 16:26
گلم بابت لطفت ممنون خصوصی
مامان
پاسخ
خواهش میکنم گلم
مائده
9 بهمن 92 17:14
خیلی گلی خصوصی
مامان
پاسخ
مممنون
مائده
9 بهمن 92 17:50
گلم من بلد نیستم که چجوری باید قبول کنم یادم امدم بهت میگم دوباره مزاحمت میشم
مامان
پاسخ
خودم درستش میکنم .اختیار داری این چه حرفیه دوست عزیز.
مائده
9 بهمن 92 18:32
ممنونم
مامان
پاسخ
خواهش میکنم .
مائده
9 بهمن 92 22:27
بازم خصوصی
مهسا
10 بهمن 92 9:07
به نظر من نباید کوتاه بیایید چون رفته رفته توقعاتش می ره بالا...
مامان
پاسخ
ممنون از راهنمایتون ،بله خودمون هم به همین نتیجه رسیدیم
مامان پارسا
10 بهمن 92 11:31
منم دقيقاً همين مشكل رو با پارسا داشتم هر كاري كردم قانع نشد و با هر كي مشورت ميكردم ميگفت خيلي زوده واسه بچه 4 ساله گوشي بخري اونم با اين قيمت از اونجايي كه پارسا گوشي رو فقط واسه بازي ميخواست نهايتش راضيش كرديم واسش تبلت بخريم نهايتش 800 تومان كه بازهم پشيمون شديم و الان 20 روزي ميشه كه از سرش افتاده فقط گاهي با خودش بازي ميكنه از صفحه عمو فردوسش بعنوان گوشي لمسي استفاده ميكنه و دلم ميسوزه ولي واقعاً زوده براش خيلي زود
مامان
پاسخ
ما که از همون 5 سالگی به خاطر دوری مهدش مجبور شدیم براش یه گوشی ساده بخریم،ولی الان توقعش خیلی زیاد شده ،منم دیگه حاضر نیستم کوتاه بیام واشتباه گذشته رو تکرار کنم .
خاله حسنا
10 بهمن 92 13:47
سلام به نظرم جلوگیری نکنین هر چی جلوگیری کنین حرص و طمع بیشتر میشه.
مامان
پاسخ
چی بگم والا ،فعلا که فقط شمابا محمد موافق هستید
فرنازخاله اریسا خانوم
11 بهمن 92 12:11
سلام عزیزم.چطوری؟ببخش من خیلی دیرب دیر به شما سر میزنم.این چند وقت خیلی گرفتار بودم.راستی مامانم اینا بخاطر خواهرم که دانشگاه قبول شده اسباب کشی کردن اومدن شهر شما ایلام.من هنوز نتونستم برم بهشون سر بزنم ولی خیلی دلتنگشونمماشالا بچه ها هرچی بزرگتر میشن درخواستشون سختتره
مامان
پاسخ
عزیزم درکتون میکنم دوری از خونواده خیلی سخته، خودم یه مدت تجربه اش رو داشتم. عید ایلام واقعا زیباست حتما تشریف بیارید مطمئنا بهتون خوش میگذره .
مائده
11 بهمن 92 13:09
آدمها مثل كتابند، برگرفته از مطالب جالب... از روي بعضيها بايد مشق نوشت، از روي بعضيها بايد جريمه نوشت، بعضيها را بايد چند بار خواند تا معنيشان رافهميد، بعضيها را بايد نخوانده كناركذاشت! آدمیان به لبخندي كه برلبها می نشانند و به احساس خوبیكه برجا می نهند، ماندگارند... "بی شك شما از ماندگارانی‎"‎
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم خیلی زیبا بود .
مامان پارسا
12 بهمن 92 8:04
خصوصي داري عزيزم
مامان
پاسخ
مامان پارسا
12 بهمن 92 8:05
رمز رو گذاشتم براتون يادم رفت خصوصيش كنم لطفاًتأييدش نكنين
مامان
پاسخ
چشم عزیزم حتما
مامان گلشيد
12 بهمن 92 8:59
بچه ها هرچي بزرگتر ميشن خواسته هاشون هم بيشتر ميشه عزيزم اين كه خوبه چند روز ديگه ازت تبلت و چه ميدونم هزار تا چيز ديگه ميخواد خدا رحم كنه
مامان
پاسخ
یه مدت اتفاقا تبلت خواست ولی با خرید گوشی دیگه پشیمون شد، الان میگه برای کلاس پنجم ماشین میخوام
مامان لنا
12 بهمن 92 9:21
اینطور بره فردا پس فردا آپولو می خواداااااااا...
مامان
پاسخ
ما هم از همینش میترسیم
مادر فاطمه0
12 بهمن 92 12:25
منم گلکسی میخام
مامان
پاسخ
من که دلم نیومد برای خودم بخرم ولی محمد تا اراده کرد مهیا شد
مامی رها
13 بهمن 92 11:49
بنظر منم باید جلوش وایستید چون اینجوری یاد میگیره که همیشه همه چی نباید باب میلش باشه و بعضی وقتا هم باید نه بشنوه.....
مامان
پاسخ
کاملا با نظرتون موافقم
باران
13 بهمن 92 16:01
امروز صفحه گپ هرکاری کردم باز نشدهمین الانشم که آن هستی میزنم اما باز نمیکنه
مامان
پاسخ
متاسفانه پنج تا باز شد ولی هیچ حرفی نیومد فکر کنم سیستم تو مشکل داره آخه همش اف میزنی ببین خودت اف نکردی ؟؟؟؟؟راستی دوتا صفحه مدیریت باز کن احتمالا از یکیش بتونی وصل بشی.پس یعنی هر چی نوشتم ندیدی ؟
زهره (مامان فاطمه)
14 بهمن 92 11:43
اینا عوارض تک فرزندی دیگه حالا ایشااله خواهر نازنینش که آمد کوتاه میاد دیگه
مامان
پاسخ
پس خیلی عجله کنین وفاطمه جون رو از تنهایی در بیارین تا عوارضش دامن شما رو هم نگرفته
باران
14 بهمن 92 15:48
عههههههههههه برای من هیچ پنجره ای باز نشدبا هیچکدوم از دوستام دیگه نمیشه گپ بزنم/دوتا صفحشم نشد/نه من چیزی از نوشتت ندیدم/کارم داشتی حتما اس بدهتاببینم کی درست میشه آف هم نیستم چندبار روشن کردم تنظیم شد نمیدونم چش شده
مامان
پاسخ
عزیزم باید مرورگرت رو عوض کنی فکر کنم مثل قبلا من شده .
مامان آنیتا(آنیتا بهارزندگیمون)
14 بهمن 92 21:01
واقعا با بچه های این دوره و زمونه کنار اومدن خیلی سخته.آنیتا که از الان عاشق لپ تاپ خدا به دادمون برسه
مامان
پاسخ
خدا به دادمون برسه با این همه خواسته جورواجور بچه ها
باران
15 بهمن 92 13:38
خانمی چی شد اس که رمزمو دادم رسید به دستت؟جوابی ندادی؟
مامان
پاسخ
شرمنده عزیزم دیرمتوجه شدم
farideh
16 بهمن 92 19:04
از من میشنوی نخررررررررررر
مامان
پاسخ
کاملا موافقم
مامان اهورا(نرگس)
17 بهمن 92 10:09
از دست بچه های این دوره زمونه!!!!
مامان
پاسخ
منتظر درخواستهای گاه وبیگاه اهورا جون باشید
مامی آرشیدا
20 بهمن 92 16:18
خوب عزیزم بایدجوری راضیش کنیدکه خیلی هم دلخورنشه ولی من وبابای آرشیداهم بااین که هرچیزی بچه خواست براش بخریم مخالفیم
مامان
پاسخ
ممنون از راهنمایتون ،اتفاقا دیگه کاملا نظرش عوض شده ودیگه درخواستی نداره .
سمانه(مامان سروش)
21 بهمن 92 17:20
مامانواقعا باید با این بچه ها چکار کرد؟؟
مامان
پاسخ
من که خیلی مدارا کردم نتیجه اش شد این
مامان پریسا
26 بهمن 92 16:06
پسر خوب باید به حرف مامان مهربونش گوش کنه. ایشالله سرگرمی با گوشی بمونه واسه تابستون راستی گوشی نو مبارک عزیزم.
مامان
پاسخ
خوشبختانه دیگه براش تکراری شده وزیاد طرفش نمیره
مامان بردیا شیطون
29 بهمن 92 19:44
خیلی تند رفت ! کودكی هایم‏ با آن دوچرخه ی قراضه اش؛ كاش همیشه پنچر می ماند
مامان
پاسخ
خیلی زیبا بود، ممنون از حضورتون .
مامان ستاره
6 اسفند 92 0:59
مبارکش باشه الهی عزیزم
مامان
پاسخ
مرسی خاله مهربون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مثل هیچکس می باشد