محمد جاسمیمحمد جاسمی، تا این لحظه: 18 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره
مرسانا مرسانا ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

مثل هیچکس

ای خدا از دست پدر وپسر

1392/12/4 15:58
نویسنده : مامان
1,055 بازدید
اشتراک گذاری

چند وقتی بود محمد مرتب توی اینترنت سرچ میکرد وآخرین مدل گوشی های اپل رو دنبال میکرد وبا یه دنیا حسرت ازشون عکس میگرفت، دیگه شب وروزش فقط گوشی اپل ایفون فور اس شده بود .باباهم که اصلا تحمل دیدن غم تنها پسرش رو نداشت خیلی زود دست به کار شد برای خرید یه گوشی دیگه، که البته این بار به یشنهاد من دنبال طرح اصل میگشت ولی انگار که خیلی نایاب بود واصلا ایلام گیر نمیومد. برای همین نزدیک یه ماه پیش اینترنتی سفارش داد که نمیدونم با وجود اینکه قرار شد 10 روزه بیارن چرا اصلا خبری نشد.خلاصه محمد هر روز منتظر رسیدن گوشی بود که روز چهارشنبه عموی محمد رفت تهران وبابا هم از فرصت استفاده کرد وبه عمو سفارش کرد که یه گوشی برای محمد بخره وصبح زود عمو زنگ زد وگفت که گوشی پیدا کردم مبلغش هم 315 هزارتومن هست ،حالا سفید بگیرم یا مشکی ؟که شازده پسر ما رنگ مشکی رو انتخاب کرد واز همون زمان دیگه عموی بیچاره از دست محمد آسایش نداشت ومرتب با تلفن های گاه وبیگاه مزاحم عمو میشد وقتی هم دید که هنوز چند دقیقه از آخرین مکالمش نگذشته smsمیفرستاد. خلاصه عموی محمد هم دوستیش رو ثابت کرد وساعت به ساعت آمار میدادکه چندساعت دیگه میرسه ایلام .محمد هم کورنومترش رو تنظیم کرد برای شمارش معکوس.خلاصه ساعت 7 شب رسید وگوشی رو تحویل گل پسرمون داد .محمد هم اون لحظه انگار توی ابرها راه میرفت خیلی خوشحال بود تازه این شد شروع ماجراچون اول از همه اینکه محمد اشتباهی سیم کارت بابا رو داده بود براش میکرو کنن تا به گوشیش بخوره واما:

روز جمعه همگی برای نهار رفتیم بیرون وهر جا که میخواست عکس بگیره گوشیش رو یه جوری میگرفت که مدلش مشخص بشه اینجوری

 

 

 

واینجوری

 

 

اینم محمد ورضا از کوهنوردی برمیگردن

 

 

اینم یه عکس از کل طبیعت

 

 

 

بعد که برگشتیم خونه محمد خیلی اصرار کرد که بریم خونه بابایی ما هم نخواستیم روز تعطیلش خراب بشه باهاش موافقت کردیم ورفتم اونجا ،توی حیات همه بچه ها باهم بازی میکردن.

 عمه آرزو که دید محمد خیلی خوشحاله با شوخی بهش گفت :محمد یادته چند وقت پیش گوشی عمه رو شکستی ؟اونم با یه اعتماد به نفسی گفت :خوب آره عمه ،میخواستی گوشیت رو دست بچه ها ندی. اونم گفت: خوب منم گوشی تو رو شکستم .محمد یه نگاهی به گوشیش کرد که ای دل غافل ....بله واقعا قاب گوشی شکسته بود .اونم زد زیر گریه که عمه گوشیم رو شکسته! هر چی عمه قسم میخورد به خدا من حتی بهش دست نزدم اصلا محمد باورش نشد وفکر میکرد عمه تلافی کرده.

 وقتی یه خورده آروم شد ازش پرسیدم گوشی از دستش افتاده یا نه ؟که گفت :نه از دستم نیفتاده ولی خودم توی حیات کنار حوض زمین خوردم وگوشی توی جیب لباسم بوده .بله دیگه دقیقا جای لبه حوض روی گوشی افتاده بود اینم عکس گوشی شکسته

 

 

 

عمو امید که دید محمدخیلی ناراحته گوشی رو ازش گرفت گفت:تا شب  حتما برات درستش میکنم ورفت بیرون برای خرید قاب گوشی ،که متاسفانه گیرش نیومده بود وگفته بودن اگه براش سفارش بدیم هزینش میشه 160 هزارتومن. عمو هم به خرید یه جلد ژله ای اکتفا کرد وگوشی رو پس آورد.

 این گوشی مثل اینکه با خریدنش کلی اتفاق دنبالش باشه شب که میخواست شارژش کنه کلا از کار افتاد ومحمد فکر کرد گوشیش سوخته دیگه طفلی داشت دق مرگ میشد هنوز 24 ساعت از خریدش نگذشته بود که اینهمه غصه دارشده بود اما از شانس خوبش فقط شارژرش خراب شده بود واصلا شارز نشده بود وبه کمک شارژرگوشی من دوباره روشن شد وفهمیدیم که گوشی فعلا مشکلی نداره .روز بعد من که دیدم محمدخونه نیست گوشیش رو خاموش کردم تا شارژش تموم نشه .وقتی از مدرسه برگشت خواست گوشی رو روشن کنه که هر کاری میکردیم اصلا روشن نمیشد. وقتی بابا از سرکار برگشت گفت محمد برات سفارش قاب گوشی دادم امروز وفردا برات میفرستن اونم با ناراحتی گفت: نه دیگه بابا لازم نیست چون دیگه گوشی ندارم .خدایا این گوشی شده بود بلای جونمون ،محمد که دیگه باورش شده بود که حتماگوشیش سوخته ،رفت تا شب خوابید .تا اینکه شب عموی محمد نمیدونم چیکارش کرد که دوباره روشن شد.اینم از گوشیهای چینی ناراحتتا من باشم ودیگه از این پیشنهادها ندم .حالا هرلحظه ما منتظریم که ببینیم کی برای همیشه از کار میفته .

پسندها (1)

نظرات (35)

مائده
4 اسفند 92 19:58
اخی عزیز دلم داغ گوشی رو دلش بود طفلکی این گوشی های چینی واقعا بدن اصلا خوب نیستن فکر کنم ایندفعه باید اصلشو بخرین
مامان
پاسخ
عزیزم مقصر خودشه اول یه گوشی اصل گلگسی گرند براش گرفتیم ولی خیلی زوددلش رو زدوفقط گوشی اپل میخواست ماهم مجبور شدیم چینیش رو بگیرم چون اصلا قیمت اصلش برای یه بچه 8 ساله مناسب نیست .
پریسا مامان کیان
4 اسفند 92 23:03
سلاااااااااااااام. ما هم برای یکی از دوستامون از این گوشی خریدیم. اونم چینی بود. خیلی خیلیییییییییییییی بد بود. هنوزم یادم میافته حرص میخورم. رسما پولمون رو ریختیم دور. مال ما هم یک هفته کار کرد. محمد جون این گوشی رو بذار کنار برو همون گلکسی رو استفاده کن خاله.
مامان
پاسخ
وای عزیزم اگه بدونی این دوروزه چقدر اعصابمون رو خراب کرده ،جالب اینجاست که مدام پدروپسربه من میگن مقصر تو بودی که این پیشنهاد رو دادی
نازي مامان پورياپارسا
4 اسفند 92 23:21
الهي قربونش برم ناراحت نباش خاله فداي سرت.يکي بهترشوميگيري عزيزمم م م م م م
مامان
پاسخ
ای بابا دیگه ما هرچی پول داریم بدیم گوشی؟؟؟؟
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
5 اسفند 92 5:17
دیشب تو فکرت بودم که یه قطره اشک از چشمهام جاری شد از اشک پرسیدم چرا اومدی؟ گفت اخه تو چشمهات کسی هست که دیگه جای من نیست
مامان
پاسخ
ممنون از متن زیباتون
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
5 اسفند 92 5:18
اي جونم عزيزم چقدر اعصابش خورد شده به خاطر يه گوشي.... الاهي بميرم براش از دست اين چين خوب يكم با كيفيت تر كپي كنن چي ميشه
مامان
پاسخ
میدونستم که خیلی بی کیفیت هستن ولی اصلا فکرش رو نمیکردم که یه بار مصرف باشه طفلی پسرم
farideh
5 اسفند 92 11:41
ای وااااااااااااای اخی بمیرم برا محمد چقدر خورده تو ذوقش اشکال نداره یکی دیگه فدای سرش
مامان
پاسخ
خدا نکنه خاله جون ،طفلی اعصابش حسابی داغون شده
زهره(مامان فاطمه)
5 اسفند 92 11:57
آخی عزیزم ایشااله دیگه خوب کار کنه براش
مامان
پاسخ
ممنون خاله، الان لحظه ای باید چکش کنیم وهر لحظه منتظریم که از کار بیفته
مامان گلشيد
5 اسفند 92 11:57
عزيزم چقدر غصه خورده طفلكم
مامان
پاسخ
باران
5 اسفند 92 12:47
اصلا به گردن نگیر عزیزم بچه رو چه به گوشی؟اونم مدل بالا بد عادتش میکنیدا/هرچندکه الانم بد عادت شده طفلی ولی خوبه گاهی اوقات هم به خواسته هاش تن ندید/من خودم تا قبل دانشگاه اجازه خریدشو نداشتم
مامان
پاسخ
منم از اول همین رو میگفتم ولی باباش خیلی بهش بها میده ومیگه لزومی نداره وقتی میتونم خواسته اش رو براورده کنم بهش سخت بگیرم .
مامی رها
5 اسفند 92 13:50
آخی............عزیز دلم.................. غصه نخور گلم.........انشاالله بهترشو میگیری با اکسپلورر بالا بیای نظرات باز نمیشه!!با یه مرورگر دیگه بیا
مامان
پاسخ
ممنون خاله جون ،چشم حتما با یه مرورگر دیگه میام .
مهسا
5 اسفند 92 17:01
پس آقا محمد آخرش به هدفش رسید.. اما با این همه دردسر... عزیزم از یه بعد دیگه نگاه می کنم.. به نظرم خیلی هم بد نشد. اینجوری آقا محمد خودش به این نتیجه می رسه که قرار نیست هر چی می خواد داشته باشه... و فکرش هم رشد می کنه. پخته تر می شه. محمد جان یاد می گیره که زندگی پستی بلندی داره.
مامان
پاسخ
بله عزیزم ،متاسفانه هر چی ارداه کنه باباش براش آماده میکنه تازه محمد منو مقصر میدونه که چرا پیشنهاد طرح اصل دادم
مامان بردیا جون
5 اسفند 92 17:02
اخی عزیزم..... اولا گوشیت مبارک.... بعدم ناراحت شدم بابت شکستنش.... اگه یه وقتی راهتون به تهران افتاد قابش رو عوض کنین براش بعضی از گوشی های طرح اصل گارانتی 1ساله دارن کاش از اونجا میگرفتین
مامان
پاسخ
ممنون خاله جون .ولی من اصلا دوست ندارم یه قاب دیگه بگیره براش ،چون هزینه اش نسبت به خود گوشی به نظرم زیاده،اینجا 160هزار تومن گفتن .
مامان امیرحسین
5 اسفند 92 17:52
اخه چقدر دلم سوخت ... ناراحت نباش گلپسر، یکی بهترش برات می خرن.
مامان
پاسخ
ممنون خاله عزیز ،خیلی خوشحالم که به سلامت برگشتید ایشالا قسمت همه بشه .
مامان پریسا
5 اسفند 92 22:23
خصوصی
مامان
پاسخ
مامان پریسا
5 اسفند 92 22:27
به به مبارک باشه پس محمد جان هم صاحب گوشی نو شد تازه اون هم مشکیییییییییی یه پسر بچه از شاگرد های مهد کودکم هست که میگه من عاشق رنگ مشکی هستم چون رنگه عشقه.
مامان
پاسخ
ممنون خاله جون راستش هنوز شش ماه نشده این دومین گوشی هست که میخره ،بچه های الان با زمان ما زمین تا آسمون فرق میکنن .
مامان پریسا
5 اسفند 92 22:28
ما هم زیارتش کردیماقا محمد جان گوشیت خیلی خوشکله
مامان
پاسخ
خاله جون فقط ظاهرش خوبه ،اگه بدونین چه قدرکار کردن باهاش افتضاحه
مامان پریسا
5 اسفند 92 22:30
وااااااااااااااای نهههههههههههه
مامان
پاسخ
مامان پریسا
5 اسفند 92 22:32
من دعا میکنم که طوریش نشده باشه عزیزم.
مامان
پاسخ
ممنون خاله جون فعلا که کار میکنه
مامان ستاره
6 اسفند 92 0:51
الهی عزیزم فدات بشم با این همه ذوق ، مبارکت باشه خاله جون ... ولی در کل گوشیهای چینی جنسشون خوب نیست ربطی به مارک نداره عزیزم چون منم خواهر شوهرم واسه دخترو پسرش خرید اکسپریا گرفت ولی شارژش چند باری ایراد پیدا کرد و سیم شارژش هم همش میسوزه و در کل راضی نیستن و یکیشو بردن فروختن .... به محمد جون بگو گلکسی با حال تره که البته من نمی دونستم گلکسی داره از تو نظرات دیدم خالش نوشته ... اگه اینطوره که گلکسی خیلی باحال تره ولی خوب سلیقه هست دیگه اون حتما اینو دوست داره قربونش برم ...
مامان
پاسخ
آخه عزیزم همون اول هم ما میدونستیم که اصلا چینی خوب نیست ولی خودش موافقت کرد وفقط به خاطر اسمش ومدلش رضایت داد، من نمیدونم چی پیش خودش فکر کرده که اپل فور اس بدل رو به گلکسی اصل ترجیح میده قیمتش هم 4 برابر هست
مامان آنیتا(آنیتا بهار زندگیمون)
6 اسفند 92 1:20
آخییییی عزیز دلم قربونت بشم چقدر غصه خوردی.عیب نداره فدای سرت انشاالله دیگه خوب کار میکنه
مامان
پاسخ
خوب کار کردنش فقط یه لحظه هست لمسی هست ولی .....
مامان پارسا
6 اسفند 92 10:23
خاله جون فداي سرت غصه نخوري ها مامان و بابا يكي از اين بهتر رو واست ميخرن
مامان
پاسخ
خاله جون اگه باباش باشه همون روز اول میرفت اصلش رو بگیره براش من مقاومت کردم .حالا هر روز منتظرم باباش با یه اصلش بیاد خونه
مامان آرشیدا
6 اسفند 92 10:58
الهی عزیزم غصه نخور . انشاالله که مشکلی نداره و کار میکنه . خیلی ناراحت شدم .
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم خدا از زبونتون بشنوه .
سمانه(مامان سروش)
6 اسفند 92 12:44
عزیز دلمدل بچمو خون کردین که با این جناب اپل قربونش برم که اینقدر تکنولوژی زده شده
مامان
پاسخ
اگه حال وروزش رو اون موقع میدیدن دلتون کباب میشد براش
مادر فاطمه0
6 اسفند 92 20:05
عزیزم چقدر به گوشی علاقه داره. بچه های عصر تکنولوچی ان دیگه
مامان
پاسخ
متاسفانه بیش از اندازه به گوشی اهمیت میده وهر چی از مضراتش میگم براش فایده نداره ومیگه خودتون چطور استفاده میکنین .
مائده
7 اسفند 92 11:37
ممنونم عزیز دلم یاد گرفتم خیلی کمکم کردی
مامان
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم ، قابل شمارو نداشت .
مامان بردیا شیطون
7 اسفند 92 13:26
ترا چون نسيم صبا دوست دارم ترا چون حديث وفا دوست دارم چو حل گشته ام در وجود تو با خون ترا از من و ما ، جدا دوست دارم دلم را كسي جز تو كي مي شناسد ترا اي بدرد آشنا ، دوست دارم چو بيمار جان بر لبم از جدايي گل بوسه را چون دوا ، دوست دارم بلاي وجودي ، مرا مبتلا كن ز هستي گذشتم ، بلا دوست دارم مگير از سرم سايه شهپرت را ترا همچو فر هما دوست دارم بشبهاي تاريك و تلخ جدايي خيال ترا چون دعا دوست دارم قسم بر دوچشمان غم ريز مستت ترا من بقدر خدا دوست دارم... ************************************
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم از این همه لطفت .
مامان شاهزاده محمدايليا
8 اسفند 92 15:40
چه ماجرايي داشت گوشيش
مامان
پاسخ
مامان الناز
9 اسفند 92 1:44
فداي سرت گل پسر قربونت برم كه اينقدر علاقه به گوشي داري خاله جون گوشيتو لابد چشمش زدن عزيزميبيي
مامان
پاسخ
شاید
مامان پریسا
9 اسفند 92 22:24
سلام گلم. خوبی؟ گوشی محمد جان در چه حاله؟
مامان
پاسخ
ممنون دوست خوبم خدا رو شکر فعلا فعاله
خوشگل باباش
12 اسفند 92 7:35
مبارك باشه آقا محمد انشاء اله گوشهاي مدل بالاتر بخري .
مامان
پاسخ
ممنون خاله جون ،ایشالا .
سارا
15 اسفند 92 17:37
ببخشید "حیاط"درسته نه "حیات" اخه جان من این خط رو نگاه کنین...! . . . بعد که برگشتیم خونه محمد خیلی اصرار کرد که بریم خونه بابایی ما هم نخواستیم روز تعطیلش خراب بشه باهاش موافقت کردیم ورفتم اونجا ،توی حیات همه بچه ها باهم بازی میکردن.
مامان
پاسخ
دقیقا حق با شماست ممنون از یادآوریتون .
مینا (دلنوشته هایی برای دلبندم )
17 اسفند 92 15:22
عیبی نداره دوستم فدایه سرتون عزیززززززززم
مامان
پاسخ
اگه اینو نگیم چی بگیم
مامان نگار
19 اسفند 92 8:57
مامانی ممنون که به ما سر زدین رمز رو خصوصی براتون می فرستم
مامان
پاسخ
ممنون خانم گلای ای بابا این که مثل همون قبلیه، فقط یه حرف کم داشت .
مامان هانا
23 اسفند 92 14:43
فدای سر محمد جون خدا خودشو حفظ کنه گوشی هیچی نیست خیلی دلم براتون تنگ شده بود هانا عسل منم کامپیوتر رو خراب کرده بود واسه همین دیر بهتون سر زدم
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم هانا جون زنده باشه وسلامت، بله دیگه خواهر فدای سرشون،خوشحالم اینجا می بینمتون .
مامان دینا
18 اردیبهشت 93 17:24
ماشالله خانوم چه قدر با حوصله نشستی با جزییات نوشتی ادم خسته نمیشه از خوندنش دستت درد نکنه منم لینکت می کنم
مامان
پاسخ
ممنون گلم ما هم شمارو لینک میکنیم .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مثل هیچکس می باشد