خبرهای روزهای آخر سالی
روز یکشنبه خدا رو شکر هوابارونی بود اونم چه بارونی .بابا که از سرکار برگشت گفت: اگه بارون نمیبارید میرفتیم خرید، ما هم که همیشه برعکس همه کار میکنیم حرف رو از دهنش گرفتیم که ما چیکار بارون داریم تازه بهتر بیشتر خوش میگذره ،خلاصه بعداز یه استراحت کوتاه رفتیم خریدونصفی از خریدهامون رو انجام دادیم وتقریبا شب شده بود که برگشتیم خونه محمد هم که اصلا تکالیفش رو انجام نداده بود نیومده توی راه خوابش برد ،چه مامانی هستم من که تکالیف پسرم اولویت داشت برام از استرس ساعت 2:9 صبح بیدار شدوتا ساعت 3 همه رو تکالیفش رو انجام داد .اما متاسفانه چون شب قبل هوا سرد بود یه کمی تب داشت ومیگفت گلو درد هم داره به هر حال صبح رفت مدرسه وزنگ اول باباش رفت مدرسه بهش سر بزنه که میبینه حالش خوب نیست وبراش اجازه گرفته بود که بیاردش خونه .بعد از ظهر هم بابایی بردش دکتر،که دکتر کلی انتی بیوتیک براش نوشته بود.اما این مریضی دست از سر پسر ما به این زودیها بر نداشت وسه روز تمام نتونست بره مدرسه روز چهارشنبه هم بابا رفت که به معلمشون اظلاع بده هنوز حالش برای مدرسه رفتن مساعد نیست که گفته بودن دیگه لازم نیست شنبه بیاد مدرسه واینجوری تعطیلات نوروزی گل پسر ما زودتر از بقیه شروع شد .
واما ماجراهای گوشی محمدکه همچنان هر روز یه مشکل براش پیش میادو اگه خودمون تمام قطعاتش رو میخریدیم ومونتاژش میکردیم راحتر بودیم ایندفعه هم شارژرش خراب شد وبابا هم زحمت یکی دیگه رو کشید .
راستی یادتونه گفتم محمد توی مسابقه علمی با کسب 29 امتیاز اول شده بود؟خودش این عکس رو از اسامی که زده بودن توی سالن گرفته بود
البته ترسیده بود مدیریا ناظم گوشیش رو ببینه واسه همین نتونسته بود خوب کادر بندی کنه هرچند قدشم نرسیده بود .
اینم جایزه ای که از طرف مدرسه بهش دادن، ببینید چقدر ولخرجی کردن فقط بلدن هر روز به یه مناسبت از ماپول بگیرن
خدا وکیلی نگاه کنید این دوازده رنگ اصلا مارکشون یکی نیست وهر کدوم یه مارک داره معلوم نیست اینا رو از کجا آوردن.
اینم کاکتوس محمد که روز یکشنبه خریده و خیلی دوسش داره ومیگه حیف که نمیشه بوسش کنم
اینم مداد رنگی که عمو علی (عموی دختر خاله های محمد )از مالزی سوغاتی آورده بود فکر کنم با این لوازم التحریر مالزی قرار داد بسته چون هر باری که میره همین مدلی سوغاتی برای بچه ها میاره .
اینم یه ماشین که بازم عمو علی از سفر به عربستان آورده که خیلی حرکتهای قشنگی انجام میده ،دستت درد نکنه عمو علی که هیچ وقت بین برادر زاده های خودت ومحمد تفاوتی قائل نمیشی