محمد جاسمیمحمد جاسمی، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه سن داره
مرسانا مرسانا ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

مثل هیچکس

زخم عشق مادری ...

1392/6/10 14:50
نویسنده : مامان
1,131 بازدید
اشتراک گذاری

چند سال پیش در یک روز گرم تابستان پسر کوچکی با عجله لباس هایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت . مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت می برد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا می کند. مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود ...

تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر به کودکش آن قدر زیاد بود که نمی گذاشت آن پسر در کام تمساح رها شود. کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را کشت. پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی مناسب بیابد. پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخن های مادرش مانده بود.

خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخم هایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم ها را نشان داد، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخم ها را دوست دارم، اینها خراش های عشق مادرم هستند ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ابوالفضل وفاطمه زهرا
7 شهریور 92 7:55
چه متن جالبی .دفیفا همین طوره وحتی اگر لازم باشد مادر خودش را فدا می کند




تا دنیابوده همین بوده وهیچکس منکر عشق مادروفرزندی نبوده ونیست .


زهرا
8 شهریور 92 23:26
چه داستان قشنگی.........همه مادرا همینجورین و اصلا نمیشه منکر عشق مادر و فرزند شد


بله واقعا هیچ جای دنیا عشق به این بزرگی نمیشه پیداکرد .
باران
9 شهریور 92 10:04
سلام جالب بود عزیزمالهی خدا همیشه مراقب محمد نازت باشه
باران
9 شهریور 92 14:01
ببخشید 1 سوال البته عذر مخوام اگر دوست داشتید تایید کنید و ج بدید؟احساس مکنم شما خوزستانی باشید درسته؟




نه گلم خوزستانی نیستم .


پریسا مامان کیان
12 شهریور 92 23:35
بسیار متن قشنگی بود. خوشحالم که با وبلاگتون آشنا شدم.


ماهم خوشحال شدیم امیدوارم بتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مثل هیچکس می باشد