محمد جاسمیمحمد جاسمی، تا این لحظه: 18 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
مرسانا مرسانا ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

مثل هیچکس

زخم عشق مادری ...

چند سال پیش در یک روز گرم تابستان پسر کوچکی با عجله لباس هایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت . مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت می برد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا می کند. مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود ... تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر به کودکش آن قدر زیاد بود که نمی گذاشت آن پسر در کام تمساح رها شود. کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح ...
10 شهريور 1392

پسرم...

پسرم دنیا انقدر جذابیت های رنگارنگ دارد که تا اخر عمر هم بدویم بازهم چیزهایی هست که حسرتشان را بخوریم پس باید یک جاهایی ترمز دستی را بکشیم بایستیم وزندگی کنیم .
9 شهريور 1392

صدای پاش میاد .

دست کوچولو پا کوچولو گریه نکن بابات میاد تا خونه ی همسایه ها صدای گریه هات میاد گشنه شدی شیرت بدم تشنه شدی آبت بدم خوابت میاد بگو لا لا، تا من کمی تابت بدم تق و تق و تق این باباشه صداش میاد گریه نکن تا بشنوی صدای کفش پاش میاد.
7 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مثل هیچکس می باشد