چند روز تعطیلی.
این چند روز تعطیلی حسابی سرمون شلوغ بود البته مسافرتمون به خاطر بابا کنسل شد وبابا برای اینکه از دل دوتاییمون در بیاره هزینه مسافرت رو به من وتو اختصاص داد که تو به نفع مامان کنار رفتی ومنم باهاش طلا خریدم .مرسی بابای مهربون که همیشه به فکرمون هستی .روز عید قربان هم رفتیم زیارت امام زاده سید عبدالله واینم عکسا که چون غروب بود کیفیتشون خوب نشد ولی چون نخواستم این پست بدون عکس باشه گذاشتم . یه خبر دیگه اینکه عمو اومد وتا عید غدیر اینجا مهمونمونه وبابایی به خاطر اومدنش روز جمعه نهار یه مهمونی داد .شب هم عروسی دوست بابا یعنی عمو مرتضی بود که حسابی بهمون خوش گذشت هرچند به خاطر رقص نور واز اینجور کارا عکسا اصلا خوب در نیومدن واز گذاشتن عکسها صرف نظر کردم.براشونم ارزوی خوشبختی میکنیم ایشالا یه روزم عروسی شما گل پسر مامان .